آخرین دونده
در بعد از ظهر اکتبر ۱۹۶۸، با وجود اینکه یک دونده اتیوپیایی به مقام اول مسابقات ماراتن المپیک رسیده بود و حتی جوایز نفرات برتر نیز اهدا شده بود، اما همچنان گروهی از تماشاچیان برای دیدن آخرین دونده، در ورزشگاه مکزیکوسیتی منتظر مانده بودند.
مدتی گذشت و همه به خیال اینکه او دست از دویدن برداشته است، در حال متفرق شدن بودند که صدای بلندگوی ورزشگاه، همه را به خود آورد. آخرین دونده هنوز مشغول دویدن در دور ۲۶ مایلی بود. بله، او کسی نبود جز جان استفان آکواری از تانزانیا. همینطور که او به دروازه ورزشگاه نزدیک میشد، تماشاچیان متوجه بانداژ پای خونین وی شدند. مشخص بود که جان در طول مسیر افتاده و زخمی شده است، اما جالب بود که دست از دویدن برنداشته بود. همه از جای خود برخاستند و تا رسیدن او تا خط پایان برایش کف زدند.
همانطور که آکواری لنگان لنگان خود را به خط پایان میرساند، یکی از خبرنگاران از او پرسید، چرا با وجود جراحت و نبود هیچ شانسی برای بردن مدال، مسابقه را ترک نکردی؟ و او پاسخ داد: کشور من، مرا فقط برای شروع نمودن مسابقه به مکزیکوسیتی نفرستاده است، بلکه مرا فرستاده تا مسابقه را به پایان ببرم.
برداشت
راه رسیدن به کمال، سفر به درون است. سفری برای کشف و شناسایی ارزش ها و باورهای بنیادی. لائوتسه معتقد است؛ تنها دارایی هر کس عمل اوست. پس عامل حرکت هر فرد و در نتیجه، هر سازمان، ارزش های بنیادی و باورهای آنان است. هنر مدیر آن است که بتواند این روحیه را در افرادش پرورش دهد. روحیه ارزش نهادن به ارزشها. روحیه حرکت و گذشتن از خط پایان (رسیدن به هدف). باید مستقل از نتیجه، حرکت کرد. فقط در مسابقه شرکت نکنیم. بلکه آن را به پایان ببریم.
- برگرفته از کتاب "اصول مدیریت و کسب و کار در سرزمین حکایات" نوشته وحید نثائی